از آن ترسم که غافل پا نهی تو

 
  بازدید : 830
چهارشنبه 30 ارديبهشت 1399 زمان : 1:24 


1
2
3
4
5

انگار همه چیز فقط از دست میره. خسته‌م از جنگیدن‌ها. از بدست آوردن و از دست دادن‌ها. از برای هر چیز کوچیکی بی‌اندازه زحمت‌کشیدن‌ها. از مدام و مدام حس کم‌بودن کردن‌ها. از مامان. بابا. هر آن‌کس که هست و نیست. از خودم. فقط خسته‌م.

تغییر دنیا یا تفییر نگاه؟

برچسب ها از آنتالیا چی بخریم , از آن کوچه گذشتم , از آنفولانزا پیشگیری , ترسم از آن است , ترسم آن نرگس مستانه , ترسم آن سیمین بدن , ترسم از آن روزی , ترسم از آن روز , ترسم آن قوم , ترسم از آن است که , ترسم که اشک , ترسم که بوی نسترن , ترسم که اشک در غم , ترسم که روز حشر , ترسم که بانگ آید روزی , ترسم که به کعبه نرسی , ترسم که اشک سید خلیل , ترسم که اشک شعر ,