باز امشب دلتنگی از شش جهت هجوم اورده. یا همون از شش جهتم راه ببستند. دلتنگی برای همهچیز و همهکس. باید درس بخونم ولی در فس ترین حالت ممکنم. پیاده روی هم پاسخگو نیست انگار. این چهارمین آلبوم نامجو میچسبه. اندازهی خیلی از آلبومهای دیگهش.
غرل شماره 121 حافظاردیبهشت پارسال خیلی عجیب غریبه. تو ذهنم خیلی شلوغ و خاکستریه. من فکر میکردم روشن تر باشه ولی بعدها فهمیدم خیلی تیره بوده. این روزها فکر کنم مشغول آماده کردن تدارکات برای سفر شیراز بودیم. سفرِ نهچندان دلچسب. شایدم دلچسب نمیدونم. شایدم بین اینها. ولی پر جنب و جوش. رکورد پیادهرویم برای اردیبهشت ۹۸ه. بالای بالایِ امیرآباد تا منیریه. و چند دور بالا و پایین کردن منیریه. چقدر لذت بخش بود. یکی دو نفر سعی کردن سرم کلاه بذارن. یکیشون گذاشت و رفتم و برگشتم و کلاهشو برگردوندم بهش. فکر کنم یه چیز واقعی خریدم ولی نمیدونم. (چقدر من نمیدونم) بقیهی روزها رو هم مرور میکنم. تا اخرین روز اردیبهشت پارسال. نمیدونم چرا همیشه کم بودهام. نمیدونم چه کار بیشتری میشد کرد.
عشق همیشه در مراجعه استآیا قضاوتها و حرفهای دیگران درباره یه آدم یا موضوع یا اتفاق در ما اثر داره؟ دید ما رو مثبت یا منفی میکنه؟ اگه آره به نظرم باید هر چه زودتر از اون آدم یا موضوع خلاص شیم. چون خیلی هم برا ما مهم نیست. یا خیلی نمیشناسیم یا ازش مطمئن نیستیم. مطمئن نیستیم که چقدر برامون مهمه یا میخوایم مهم باشه. انگار تو حرفهای دیگران دنبال تاییدیه میگردیم. چه برای نگه داشتن اون اتفاق یا آدم چه برای حذف کردنش.
با اختلاف پوچ ترین مطلب تاریخذره ذره پذیرفتن حقیقتها، اشک ریختن براشون، و غمشون رو زندگی کردن بهتره یا ناگهان کندن ازشون؟ دومیبه نظرم اصولاً ممکن نیست. فقط نادیده گرفتنه. چیزی کنده نمیشه. همه چیز جای قبلیشه با همون میزان دلگیری و غمانگیزی. فقط انگار میدونی که سر کدوم کوچه نشسته یا تو کدوم خیابون راه میره. سعی میکنی گذرت به اون خیابون و اون کوچه نیفته. یا سرتو برگردونی که سرِ اون کوچه رو نبینی. و این هیچ چیزی از این واقعیت که اون اونجا نشسته کم نمیکنه.
زَهره نماند زُهره رادارم به مقولهی "همزمان که دلتنگ گذشتهای داری یه سری خاطره میسازی که قراره در آینده دلتنگشون بشی" فکر میکنم. به نظرم دل تنگیم برای زندگی حال حاضر بیشتر از دل تنگیِ حال حاضر برای گذشته خواهد بود.
آبی که ازین دیده چو خون میریزدفردا تولدمه و این نمیخوام ترین تولد منه.
عنوان اولین مطلب آزمایشی منشما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
نامبارک ترین تولدِ عمرمشما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
بیا ببین که فلان...تعداد صفحات : 2